سرمایههای نمادین یعنی رسیدن به اوج قلّهی هر یک از پنج سرمایههای؛ اقتصادی، فرهنگی، انسانی، سیاسی و اجتماعی یک ملّت و کشور است. یکی از بنیادیترین محورهای توسعه، رشد و بالندگی یک جامعه، حفظ و گسترش سرمایههای نمادین آن است.
فرهیختگان هر جامعه اعم از شاعران، نویسندگان، صاحبنظران و اندیشمندان، سیاستمداران و... در صورت فراگیری و ماندگاریشان بخشی از این سرمایهی عظیم نمادین آن جامعه هستند.
هرچند اصل قاعده باید بر این پایه استوار باشد که سمبلهای فرهیختگی یک جامعه در دوران حیات خود قدر ببینند و ثمرهی تلاش و همّت خود برای اعتلای هویت متشکل و همهجانبهی ملّت خویش را با دیدگان سر شاهد باشند و با عواطف انسانیشان درک و لمس نمایند.
گاهی اوقات سیر ایام حیات سرمایههای ذکر شده بنا به شرایط و اقتضائات روزگار از مسیر حوادثی میگذرد که امکان و زمینهی این ارج نهادنها ممکن است در زمان زنده بودشان فراهم نگردد.
بنابراین رسالت تکتک آحاد یک ملّت و شهروندان یک جامعه است بهویژه کسانی که امکانات و مسؤولیتی در این حوزه در اختیار دارند و علاقهمند به پویای و توسعهیافتگی جامعه خود هستند، باید با تمام و امکان و به هر شیوه ای که برایشان مقدور است در پاسداشت این سرمایهها وانتقال مناسب این میراث گران بها به نسلهای بعدی از هیچ کوششی دریغ ننمایند.
همچنانکه اشاره گردید شاعران و نویسندگان یکی از سرمایههای فرهنگی جوامع هستند و در صورت به اوج رسیدن به سرمایه نمادین و ماندگار تبدیل خواهند شد.
ملّت کورد یکی از این ملّتهای پویایی است که علی رغم چالشها و موانعی که برای اتلاف و تخریب اندوختههای فرهنگیاش به شیوههای گوناگون و تحت عناوین متفاوت صورت گرفته است و به نوعی ستم مضاعف فرهنگی و... گرفتار آمده است با این وجود، همواره در راه الگوبرداری و ماندگار نمودن سرمایههای خود حتی اگر با انتقال سینه به سینه این میراث هم شده از تلاش و همّتاش باز نایستاده است.
تقدیم صدها شخصیت، رهبر، سیاستمدار، هنرمند، نویسنده، ادیب، عالم دینی و... که بخشی زیاد از آنها نه تنها به جامعهی کورد میراث خطیری تقدیم نمودهاند بلکه با برجا گذاشتن آثار، خدمات و حتی سبک زندگیشان همهی مردم سرزمین خود و جامعهی بشری را هم مرهون خود ساختهاند. تنها بخشی از سهم این ملّت در این راستا بوده است.
مردم جامعهی ما حتّی اگر با نام گذاری اسامی فرزندان، محل کسب و کار، معابر، کوچه و خیابانهای محل سکونت شان هم شده است از تلاش برای ماندگاری سرمایه و اندوختههای هویتبخش، ملّت خود دریغ ننمودهاند.
عبدالرّحمن شرفکندی(ماموستا ههژار موکریانی) یکی از این شخصیتهای نامدار، ماندگار و جاودانه نه تنها برای ملّت کورد زبان بلکه جامعه ایران و منطقه است. ایشان با تقدیم آثار و شاهکارهای در حوزهی ادبیات و فرهنگ جامعهی خود در قالب تألیف و ترجمههای متعدد و ناب، آوازهاش را بر زبان عام و خاص جاری و جاودانه ساخته است.
اگرچه دوران حیات ماموستا «ههژار» حاکی از آن است که ایشان هم از زمرهی شخصیتهایی است که کوران حوادث و شرایط روزگار مجال کام گرفتن از جایگاه رفیع و قدر دیدنها در خور را از وی ربوده است. به هرحال اکنون کمتر کسی است که نام و آوازهی این خلاق شاهکارهای ادبی و پیروز و سربلند میدان افتخارآفرینی برای شهروندان جامعه اش را نشنیده باشد و در گوشهای از طاقچهی ذهن و دل خود صندوقچهای از محبت و علاقهمندی و احترام برای ایشان تعبیه نکرده باشد.
بنابراین سرمایههای نمادین پیوست ژرفای روح، ذهن و قلب یک ملّت هستند. پس تجلی آنها در قالب یک پیکر و ... تنها بخش عینی و ظاهری قضیه است. کاریزماهای یک ملّت با آثار و خدماتی که ارائه نمودهاند. نام و یادشان بر پیکر هویت ملی جامعهشان حک شده است. پس ماجراهای از قبیل آنچه چند روز قبل به طرزی بسیار ضد فرهنگی و در قالب یک حرکتی سخیف، حرمتشکنانه و ناجوانمردانه پای پیکر استاد فرزانه ماموستا هژار موکریانی در شهرستان مهاباد آتشافروزی نمودند از منزلت رفیع و شهرت خطیر آنها نخواهد کاست. چنین اقداماتی با هر توجیه و از جانب هر شخص و طیفی باشد، نمایانگر اوج دگماندیشی و جمود فکری است. تجربهی تاریخی نشان داده است که محبوبیت و مقبولیت عام سرمایهای نیست که اتفاقی و ناگهانی بهدست آمده باشد؛ لذا این حرکات با هوشمندی مردم قطعاً نتیجهی خلاف تصور طراحان و مجریان خواهد داشت. مردم هوشیار ما با ارج نهادن بیشتر و بهتر به سرمایههای نمادین خود در زمان حیاتشان و پاسداشت، نشر و گسترش هرچه بیشتر و گستردهتر آثار و خدمات آنان، الگوبرداری از سبک زندگی، کار و مقاومتشان، پس از مرگ این فرهیختگان عملاً اثر اینگونه اقدامات هدفمند تخریبگر را خنثی مینمایند.
نظرات